تزوید. (دهار) (تاج المصادر بیهقی). مزاده. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زاد و قوت دادن. آذوقه دادن: ماه به ماه می کند شاه فلک کدیوری عالم فاقه برده را توشه دهد توانگری. خاقانی. ز فیض دولت بیدار دیده میخواهم که صبح را دهم از گریه توشۀ شبگیر. خاقانی
تزوید. (دهار) (تاج المصادر بیهقی). مزاده. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زاد و قوت دادن. آذوقه دادن: ماه به ماه می کند شاه فلک کدیوری عالم فاقه برده را توشه دهد توانگری. خاقانی. ز فیض دولت بیدار دیده میخواهم که صبح را دهم از گریه توشۀ شبگیر. خاقانی
ابتر. باله. قلع. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). مطهره. (زمخشری). مزود. (دهار). خورجین و تنچه و کیسه ای که در آن آذوقه گذارند. جائی که در آن زاد نهند. انبانی که در آن غدای سفر نهند، جامه دان. (ناظم الاطباء)
ابتر. باله. قلع. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). مطهره. (زمخشری). مزود. (دهار). خورجین و تنچه و کیسه ای که در آن آذوقه گذارند. جائی که در آن زاد نهند. انبانی که در آن غدای سفر نهند، جامه دان. (ناظم الاطباء)